یکی از پیامدهای شکست در حل تعارضات سیاسی، جابجایی اهداف در سطح نظام دیوانسالاری است. در این شرایط، همه نهادها و افراد به ابزاری برای تحقق اهداف سیاسی تبدیل می‌شوند. اما چنانچه تنش‌ها همچنان ادامه یابند، چه سرنوشتی در انتظار نظام دیوانسالار خواهد بود؟
در ابتدا، نظام سیاسی به جای حل تعارض، از بحرانی به بحران دیگر می‌رود و در حین جستجوی مزیت سیاسی در چرخه انتخابات یا بزرگداشت‌های تقویمی آتی، درگیری را تشدید می‌کند.
وقتی انتظارات واضح باشند، ارزش‌های بوروکراتیک مانند رویکرد حرفه‌ای به شغل و جهت‌گیری عمل‌گرایانه، تقویت می‌شوند. با این حال، با ادامه تنش اجتماعی و سلب اختیار از مسئولین و کارگزاری‌های بوروکراتیک مانند دانشگاه‌ها و انجمن‌های تخصصی و …، اهداف مبهم و گاها متضاد، این سازمان‌ها را فرا می‌گیرند و حجم بالای گردش منابع انسانی که ناشی از انتصابات سیاسی و نه تخصصی است، بر اجرای سیاست‌ها اثر منفی می‌گذارند.
منابع کمیاب و اغلب میزان بالای تنش و مداخله، دستگاه دیوانسالاری را هر چه بیشتر متکی به حمایت سیاسی می‌کند و اثرات نامطلوبی بر ارائه سیاست و فساد اداری دارد. دیوانسالاری‌ها به تدریج از مهارت‌ تخصصی برای مقابله با فشارهای سیاسی تهی می‌شوند.
توجیه عملکرد و نیاز به ارائه خروجی، دیوانسالاری‌ها را به سمت بهره‌برداری از عدم تقارن اطلاعاتی مانند مخفی کردن منابع، ارائه اطلاعات کم‌ ارزش و غیرموثق، دستکاری یافته‌ها و داده‌ها و همچنین ارائه تصویری تحریف‌شده از شرایط موجود به مسئولین، سوق می‌دهد.
به این ترتیب، کاهش نظارت بوروکراتیک پیامدهایی چون نزول کیفیت خروجی نهادهای متولی، افزایش سرمایه‌گذاری‌های ناتمام و ناهماهنگ در مسائل امنیتی، تمایل به ذخیره‌سازی منابع برای مخاطرات محتمل و عقب‌ماندگی فن‌آورانه را به همراه دارد. در نتیجه، مسئولین بوروکراتیک، خود را گرفتار در یک دور باطل می‌بینند. مقیاس هدررفت و ریزش منابع انسانی، مالی و اجتماعی، محاسبه منطقی منابع موجود مشروعیت و نحوه کاربست آن را دشوار می‌سازد.
هر اقدامی با زنجیره‌ای از متغیرها سروکار دارد که از کنترل مسئولین امور خارج است. در چنین شرایطی، برنامه‌ریزان با تکیه بر بودجه و گزارش‌ خروجی‌ها و البته ناتوان از ارزیابی نتایج اجتماعی، می‌کوشند تا با تعیین اهداف نمایشی و اغراق‌شده بیشتر‌، حل تنش‌های اجتماعی را به آینده‌ای آرام‌تر موکول کنند. به تدریج توانایی نقطه پایان گذاشتن بر مسائل، از دیوانسالاری رخت برمی‌بندد. مسائل همچنان حل‌نشده‌اند، اهداف بزرگ و دست‌نیافتنی جدید مطرح می‌شوند و مشکلات بزرگ‌تر در راه‌‌اند.