صرف اتکای نظام حکمرانی بر وفاداری طبقات اجتماعی خاص و عناصر هویتی مشخص، شاید لازم باشد اما کافی نیست. در این شرایط، پرسش‌های روزمره عرصه سیاست، توسط گفتمان‌هایی با پوسته تخصصی حذف می‌شوند و با راه‌حل‌هایی تجاری و ساده‌انگارانه همچون «اکسیر شفابخش ارتباط با جهان خارج»، «فرمول‌های معجزه‌آسا برای دستاوردسازی و نهادسازی» و «جهش‌های صوری و غیرواقعی در آمارها» جایگزین می‌شوند.
با افزایش شکاف بین انتظارات عمومی و کارگزاران سیاسی در سطح ملی، بحث‌ها سمت‌وسویی شخصی گرفته و معضل اصلی را صرفا در چرخش نخبگان سیاسی می‌پندارند. ناکامی سیاست‌مدارانی که وانمود می‌کنند از قدرت قابل‌توجهی برای تغییر شرایط و ترمیم شکاف‌ها برخوردارند، به تشدید ناامیدی از عملکرد دستگاه اداری می‌انجامد. به این ترتیب، قضاوت یا راستی‌آزمایی اقدامات سیاست‌مداران برای شهروندان دشوارتر می‌شود و تعداد بیشتری از شهروندان به سمت موضع بی‌اعتمادی فراگیر یا بدبینی نسبت به عملکردها کشانده می‌شوند.
پیامد این خلاء ارتباطی بین دولت و ملت، شیوع اندیشه‌ای‌ پوپولیستی است که فارغ از نتایج و آثار اقدامات، همواره تکرارکننده آن چیزی است که علی‌القاعده ناگفتنی ولی جذاب است. این ناگفته‌گویی متوهمانه اما باورپذیر برای عموم مردم، اغلب به سیاست‌‌ها، اقدامات و چشم‌اندازهایی ارجاع می‌دهد که شکلی ملموس در زندگی روزمره و تجربه زیسته افراد ندارد و نقطه ارجاعی همیشگی و غیرواقعی می‌سازد که همه شکست‌ها و البته انتقادات را می‌توان به آن بازگرداند.
در چنین ساختاری، تفکر درباره امر واقعی جای خود را به این ایده می‌دهد که «همه ما اعم از مسئولین و مردم، قربانی منابع گنگ ناکارآمدی هستیم». وقتی پاسخ رسمی به این شرایط، استفاده از شواهد در جهت تایید سیاست‌ها و تقویت مشروعیت باشد، خرده گروه‌های قربانیان نیز، با هدف توجیه و تقویت ترجیحات سیاسی خود، به دستچین بخشی از این واقعیت‌ها مبادرت می‌کنند. در این فرایند قطبی‌سازی پوپولیستی، جامعه، به توده‌ای از گناهکاران و قربانیان فروکاسته می‌شود.
رسانه‎ها نیز عرضه‌کننده آن چیزی خواهند بود که به خوبی «قابل فروش» است: درگیری‌ها، موارد کمیاب و رسوایی‌ها. بدین ترتیب، مفهوم قطبی شدن صورت تازه‌ای به خود می‌گیرد و با فراتر رفتن از یک دوگانگی ساده، به آفرینش حباب‌ها و اتاق‌های خودبازتاب‌دهنده در بوروکراسی حاکم و جامعه می‌انجامد؛ اتاق‌هایی که در آن افراد هم‌فکر، به نحوی بی‌پایان، دیدگاه‌های سیاسی مورد تایید را در اختیار یکدیگر می‌گذارند و غیرواقع‌بینانه، بینش خرده‌گروه خود را تحسین می‌کنند.