نجات سرباز رایان، در سال 1998میلادی به کارگردانی «استیون اسپیلبرگ» و نویسندگی «رابرت رودات» ساخته شده ‌است.
«ما اینجا نیستیم که کارهای شایسته انجام دهیم، ما اینجا هستیم تا از دستورات لعنتی پیروی کنیم». همه داستان این فیلم، مبارزه با این ادعای جنگی و حکایت این واقعیت است که محصول خشونت، رستگاری نیست. داستان فیلم درباره تعدادی سرباز در جنگ جهانی دوم است که مامورند تا سرباز رایان را که سه بردار دیگرش در نبرد کشته شده‌اند، بیابند و نزد خانواده‌اش برگردانند. بعد اسطوره‌ای فیلم که حافظه احساسی هر بیننده‌ای را برمی‌انگیزد ارزش والای جستجوی یک انسان در شرایط جنگی است؛ جسجویی که بر خلاف نمایش تصفیه‌شده، قهرمانانه، پیروزمندانه از جنگ‌ها در صنعت سینما، از طریق به تصویر کشیدن واقع‌گرایانه صحنه‌های نبرد و به پایان رسیدن زندگی‌ها به شکلی بی‌پرده، به نزدیکی تماشاگر با شخصیت‌ها و به ویژه کاپیتان میلر می‌انجامد. با این حال نه تصویر تکنیکی ابعاد وحشتناک و رها کردن مردانی گریان در موقعیت‌هایی طاقت‌فرسا و غرقابل کنترل بلکه بعد شخصی یعنی کنش‌های کوچک نجابت‌امیز و مهربانانه انسان‌هایی تک با زندگی‌های معمولی است که آن را فراموش‌شدنی می‌سازد.