افراد حاضر در فیلم بالا، با قدرت و با عباراتی پیچیده، از نوعی ماموریت سخن می‌گویند. آن‌‌ها از خودگذشتگی را به کنشی مختارانه تبدیل کردند: یعنی دفاع از ایران اسلامی…

در اغلب خانواده‌ها نیز این ایثار وجود دارد. ایثاری که بر مبنای آن رفاه و رضایت فعلی پدر و مادر، به خاطر تامین آینده فرزندان‌ به تعویق می‌‎افتد. این رنج، از طریق ارجاع به آینده‌ای ساخته‌نشده پذیرفته می‌شود چرا که آن‌ها به احترام و مقام اجتماعی کسب‌شده توسط فرزندان خود، خواهند بالید. با این حال گرچه زندگی فرزندان در نتیجه ایثار پدر و مادر بهبود خواهد یافت ولی سهم والدین از این رخداد، صرفا باواسطه و غیرمستقیم است. در بسیاری از موارد، ایثار ایشان، لزوما به بهبود شرایط زندگی و جایگاه اجتماعی‌ خانواده نمی‌انجامد اما به هر حال در تعاملات عاطفی و غیرعاطفی بین فرزندان و والدین، آن‌ها به هر نحو خواهند توانست به احساس رضایتی نسبی دست یابند.

اما ایثار و از جان‌گذشتگی به خاطر کشور، از ویژگی متفاوتی برخوردار است. فرد با از جان‌‌ گذشتگی و با هدف حفظ تمامیت حقوقی-قانونی کشور، کلیت جامعه را به خود مدیون می‌سازد و از این‌رو کنش بخشندگی را یکسره تصاحب می‌کند. در شرایط اضطراری، گاهی ایثار تنها راه اثبات توانمندی کنترل اوضاع است. هزینه این فداکاری را، شهداء و جانبازان بدون چشمداشتی عینی متحمل شدند. کنشی که زمینه‌ساز دستاوردها و پیشرفت‌های آتی بوده است. از این رو چنین ایثاری، از اساس معطوف به آینده است. آینده‌ای که اکنون ما از آن بهره‌مندیم اما آن‌هایی که آن را حفظ کردند و ساخته‌اند، به فراموشی سپرده شده‌اند و این‌گونه باید با بلندگو در خیابان پیگیر حقوق خود باشند.

از آن مهم‌تر این‌که مسیر قانونی طرح ادعا نیز به درستی شناخته‌شده نیست. فارغ از مشترکات تاریخی، مذهبی، اجتماعی و سیاسی ما با ملت عراق، چرا باید «دادخواهی از دولت عراق» نه مقابل وزارت امور خارجه یا دفتر سازمان ملل، بلکه مقابل بنیاد شهید برگزار شود که مسئولیت امور داخلی مرتبط با خانواده شهداء، ایثارگران و جانبازان را به عهده دارد؟ گذر از شرایط اضطراری و گذار به وضعیت ثبات، نتیجه ایثار جان و مال این افراد بوده است. اکنون ایشان، انتظار احترامی حداقلی را دارند.

در این وضعیت، داده نهادها و ستانده ایشان چه چیزی می‌تواند باشد هنگامی که خواسته ایشان فقط این است: تملک بر خویشتن!