اگر بخواهیم همه چیز همانطور که هست باقی بماند، باید همه چیز تغییر کند.
“جوزپه دی لامپه دوزا”
شاید بتوان تصویری پیچیده از شبکه منافع و معادلات چندلایه و نیز تحلیلهایی چندبعدی پیرامون ظهور طالبان ارائه داد؛ اما واقعیت این است که از یک سو، در آمریکا، شاهد افول نهادهای دموکراتیک و جایگزینی آن با نظرسنجی و توجه به افکار عمومی هستیم. به طور مثال، اینکه مردم آمریکا جنگ نمیخواهند، به این میانجامد که عقبگرد مردم و دولت افغانستان فاقد اهمیت به نظر برسد. در فقدان کارکرد درست نهادهای دموکراتیک، سیاستمداران نیز مستقیما از طرف مردم سخن میگویند تا برای خود مشروعیتی فراهم سازند. به همین دلیل ترامپ مسئله بینتیجه و پرهزینه بودن حضور نیروهای نظامی در کشورهای دیگر را مطرح کرد و بایدن به آن جامه عمل پوشانید.
اما در آن سوی ماجرا، جوامعی مانند #افغانستان که با مداخله خارجی به تازگی گذار به دموکراسی را تجربه کردهاند، همواره درگیر منازعات قومی و مذهبی بودهاند. دلیل آن نیز ساده است: هرچه جامعه -حداقل به لحاظ سیاسی- بازتر میشود، سیاستمداران برای تصاحب قدرت بیشتر میکوشند و برای کسب رای به چیزی تمسک میجویند که در نهایت، کارامدترین و در دسترسترین زبان ممکن ارتباطی از سوی یک سیاستمدار است: یعنی استفاده از همبستگی گروهی در مخالفت با گروههای دیگر. این امر اغلب آتش درگیریهای قومی و مذهبی را شعلهور میکند.
این شیوه جلب حمایت مردم، در جوامعی رخ میدهد که سنتهای مستحکمی در زمینه حل اختلافات گروههای قومیتی یا اقلیتها ندارند. یک گروه با به قدرت رسیدن، سایر گروهها را طرد میکند؛ در نتیجه، سازش غیرممکن میشود. در این شرایط شاید بتوان درباره مسائل مادی مانند مسکن، بیمارستان، سدسازی و… رایزنی کرد اما چگونه میتوان در موضوعاتی همچون مذهب ملی، مسائل نژادی و قومی و… به توافق رسید؟ رقابتی سیاسی که چنین تفرقهافکن باشد، میتواند به سرعت با خشونت همراه شود. بنابراین افول و ظهور طالبان همسنگ هجوم و گریز #آمریکا از افغانستان است. پس عایدی هیچیک، تغییر نیست. از اینرو حتی بازگشت سختگیریهای مذهبی نیز میتواند صرفا یک ابزار سلطهجویانه برای سیاستمدارانی معاملهگر باشد که هم با آمریکا، هم با روسیه، هم با چین و هم با همسایگان خود معامله میکنند. بیشک نه #طالبان و نه نیای آن آمریکا، نه تنها “جهانبهسازانی خوشباور” نیستند بلکه در نتیجه اقدامات آنها، درست از همان جنبهای که بنا بر اصلاح جهان بود، بستر اضمحلال شدیدتر آن فراهم میشود. آنها بنیادگرایانی معاملهگرند.