زیربنای هر کنش جمعی، شکلی از توافق اولیه و بنیادین بر سر معنای جهان فرهنگی-اجتماعی پیرامونی است. این توافق، پیش‌شرط هرگونه نزاع و درگیری در جهان اجتماعی است. به عبارت دیگر برای این‌که بستر انتقاد افراد در جهان اجتماعی ممکن شود، باید ابتدا درباره قلمروها و شیوه‌های مخالفت، به توافق رسید.

در جوامع کمتر توسعه‌یافته، نه مشارکت در توسعه سیاسی و نه پیشروی به سوی مردم‌سالاری بلکه توسعه اقتصادی، مطالبات و فشارهای زیادی را به ساختارهای سیاسی کمتر نهادینه شده وارد می‌کند. بدین منظور که به تدریج همزمان با توسعه اقتصادی -که شعار دولت منتخب است و انتظار تحقق آن می‌رود- مطالبات و فشارها تشدید خواهد شد و به تضعیف اقتدار دولت و بحران مردم‌سالاری خواهد انجامید که این امر، پیامد ناخواسته و اجتناب‌ناپذیر رشد اقتصادی احتمالی خواهد بود. پس ما پیشاپیش، چه با تحقق و چه با عدم تحقق وعده‌ها، با بحران اقتدار دولت مواجه خواهیم شد.
از این‌رو باید توجه داشت که تیغ تیز انتقادات به انتصاب افراد جدید در دولت، از هم‌اکنون می‌تواند رنگ و بوی نوعی عوام‌گرایی دموکراتیک را به خود بگیرد. ما در این‌جا شاهد هجمه‌ای از انتقادات هستیم که نه عملکرد کارگزاران دولتی و بوروکراتیک بلکه چگونگی انتخاب ایشان توسط رئیس‌جمهور را نشانه گرفته است.

انتصاب افراد مورد اعتماد از سوی رئیس‌جمهور، حقی قانونی و غیرقابل بحث است. در چنین شرایطی، موضوع هنوز مسئولیت‌پذیری‌ و پاسخگویی نسبت به عملکرد نیست.
از این رو در شیوه‌های بیان مخالفت با منتصبینی که با آن‌ها چندان موافق نیستیم، باید جانب احتیاط را رعایت کنیم. هنگامی که از سر دلسوزی، اعتراضی صورت می‌گیرد که حتی شماری از افراد با آن موافقت دارند، دیگر با شخص حقیقی مواجه نیستیم بلکه این جایگاه حقوقی و قانونی است که تخطئه و متزلزل خواهد شد. این اعتراض که از جایگاه وجدان فردی بیان شده است، در چنین موقعیتی تبدیل به بخشی از افکار عمومی شده و اهمیتی سیاسی می‌یابد.

انتخاب اعضای مورد اعتماد و ذی‌صلاح برای پست‌های کلیدی، حق قانونی فرد یا گروهی است که بر اساس سازوکاری دموکراتیک به راس هرم قدرت رسیده‌اند و تنها با گذر از این مرحله و از طریق ارجاع به اهداف و عملکردهای آتی سازمان‌ها و کارگزاران مربوطه است که انتقاد، صورتی معنادار به خود می‌گیرد. لذا چرایی و چگونگی انتصاب کارگزاران توسط رئیس‌جمهور نمی‌تواند محل انتقاد باشد بلکه نحوه و نتیجه عملکرد است که می‌تواند قابل بررسی و سنجش باشد؛ حتی اگر معتقد باشیم این منتصبین توان تحقق شعارها و برنامه‌ها را ندارند.