من سینا کمالخانی هستم. متولد ۲۲ خردادماه ۱۳۶۶ در تهران از تبار «کمال» که قریب به ۲۵۰ سال قبل در روستای بازرجان تفرش زندگی میکرد. درِ خانهاش همیشه به روی مردم باز و اصطلاحا سفرهدار بود به همین دلیل او را کمالخان مینامیدند.
دوره دبستان و راهنمایی را در مدرسه پیام غدیر، دبیرستان را در مدرسه شهدای موتلفه اسلامی و پیشدانشگاهی را در مدرسه فرهنگ گذراندم. سپس در سال ۱۳۸۴ وارد دانشگاه شدم.
خاطرات فراوانی از دوران دانشجویی دارم که شاید روزی به رشته تحریر درآوردم. دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بودم و به همین واسطه، فعالیتهای متنوع و موثری در برهههای گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارم.
سال ۱۳۹۰ ازدواج کردهام و دو فرزند به نامهای امیرعلی و امیرعطا دارم و در تلاشم، تربیت اصیل داشته باشند تا هویت خانوادگی و ملی خود را حفظ کنند و به شئون و شعائر مذهبی پایبند باشند. تقید دینی در خاندان ما ریشه تاریخی دارد ولی هرگز اهل تظاهر و زهدفروشی نبوده و نیستیم.
به رسم سنت دیرین خانوادگی، مشغول در حوزه بازرگانی هستم ولی از خواندن کتاب، نشریات و اخبار و همچنین تماشای فیلم و سریالهای ممتاز و شاهکار غافل نمیشوم.
به تاریخ علاقهمندم و تبارشناسی تحولات، ریشهیابی رویدادها و پیگیری رخدادها همیشه مورد توجه من بوده و هست؛ چرا که مطمئنم بدون شناخت و درک لازم از ریشههای تاریخی، تحلیل دقیقی از وقایع بهدست نمیآید.
مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته جامعهشناسی اخذ کردهام و در حالحاضر مشغول تحصیل در مقطع دکترای رشته جامعه شناسی سیاسی هستم.
از رنج مردم، رنجورم و از دیدن حال خوب آنها، خرسند میشوم. دلباخته وطنم و عاشق وحدتِ ملتم. آرزویم عزت و سربلندی ایران عزیز و همبستگی روز افزونِ تفرش و آشتیان و فراهان است. با مردمانی اصیل و نجیب که هر چند در شهرها و روستاهای کوچک زندگی میکنند اما دلهایی بزرگ و بخشنده دارند که همیشه پیشقدم دوستی و آشتی است.
از پدر بزرگم و پدرم آموختهام نعمتی بالاتر از خدمت صادقانه به مردم نیست و ریاکاری، مُهر باطل خداوند متعال است بر اعمال ما.
اینجا هستم تا بیشتر در کنار مردم باشم. امیدم به خداست تا به اتفاق، برای فردای ایران، قدمی برداریم.
پس به نام خدایی آغاز میکنم که تا هست، امید هم هست!